دوغ خوران
یبار بابا یه دوغ محلی خریده بود وقتی میخوردیش آخرش بدجوری گلو رو میسوزوند
با هم میرفتیم نفری یه لیوان میاوردیم و میخوردیم
کلی طول میکشید تو که یه قلوپ میخوردی دو دور تو خونه میچرخیدی
از اون موقع میری برای منم دوغ میاری میگی مامان بیا دوغ خوران کنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی