بدون عنوان
بابا یه استخر کوچیک دو در دو تو باغ براتون درست کرد
ترسیدیم بزرگتر باشه براتون خطر داشته باشه
قرار شد یکم بزرگتر که شدید استخر بزرگتر براتون درست کنه
دو تا تاب هم تو آلاچیق براتون وصل کرده
وقتی که هوا گرم باشه با تفنگ آب پاشها با هم بازی میکنیم
غروبها هم اگه باغ باشیم آتیش درست میکنیم
منو تو هرکدوم یه دبه برمیداریم و سروصدا میکنیم
داداش مهدی هم دست میزنه و تشویق میکنه
بابا برامون میخونه دیشب "تو مکه عشقی معین" و خوند
اگه همسایمون نباشه منم میخونم ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی