گرگم به هوا
دیشب داشتیم گرگم به هوا بازی میکردیم من داشتم در میرفتم مهدی رو مبل نشسته بود و داشت مارو نگاه میکرد من رفتم رو مبل،تو نتونستی خودتو نگه داری با سر خوردی تو دهن مهدی
لبش خون اومدو باد کرد........
من هیچی بهت نگفتم خیلی ناراحت شدی رفتی تو اتاقت گریه کردی
دیدم خیلی ناراحتی گفتم:بازی اشکنک داره سرشکستنک داره
مهدی هم یکم گریه کرد بعد سنگ قیچی کاغذ بازی کردیم........
خیلی این بازی و دوست داره دستشو مثل ما حرکت میده و غش غش میخنده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی