بدون عنوان
من زیاد سربسرت نمیذارم اینکارو کن اینکارو نکن
مگه تو مواقع ضروری که برات خطرناک باشه یا برای مهدی
ولی وقتایی که دیگه آدمو دیوونه میکنی و از حد میگذرونی یه حرفی بهت میزنم آروم میشی.......بابا هر چی پرسید چی بهش میگی،نگفتم.......
هم انقدر میگه که لوث میشه هم تو خیلی بهش حساسی.......
با مهدی بزن بزن کردید جالبه یکی میزنید وایمیسید اون یکی بزنه،قشنگ نوبتو رعایت میکنید.......
یه وسیله از دست مهدی گرفتی اونم به ضرب و محکم زدت.......
دستشو گاز گرفتی.......با همه حرصت.....
مهدی انقدر گریه کرد از حال رفت.....اون جمله رو بهت گفتم......
گفتی خوب توهم بیا منو بزن....ولی اونکارو نکن.....
گفتم باشه بیا جلو .....بازوتو گرفتم که مثلا یه گاز اساسی بگیرم.....
صدات میلرزیدو نازک شده بود بغض کرده بودی .....چشمات پراشک شده بود ....گریت داشت شدیدتر میشد ......ولی وایساده بودی گازت بگیرم .....
سرتو برگردونده بودی نبینی.....
دستتو بوس کردم و ازت خواستم دیگه اونجوری گازش نگیری
.....
خودمم گریم گرفته بود......
حالا اون جمله در حد اینه که مثلا ماشینتو بهت نمیدم .......