بدون عنوان
مهدی هرچی بگیره دستش،زود میری ازش میگیری و به دقت نگاش میکنی.....
هیچ کاری هم مثل این، حرص مهدی انقدر درنمیاره.....
اولاش که ازش میگرفتی گریه میکرد بعد از اونجایی که زورش خیلی زیاده،محکم میگرفتش
که بیشتر موقع ها نمیتونستی ازش بگیری....
برای همین آروم میری سمتش و یکدفعه از دستش میکشی.....
یبار که دست مهدی یه جا سوئیچی بود آروم رفتی و یکدفعه از دستش گرفتی بعد همونجا نشستی با دقت نگاش میکردی ببینی چیه......که مهدی موهاتو از دو طرف گرفت سرتو محکم کوبوند زمین.... گریه کردی ولی درس عبرت نشد برات.....
گریت که تموم شد گفتی میخوام برم آرایشگاه موهامو کوتاه کنم تا دیگه نتونه بگیردشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی