بدون عنوان
از وقتی میری ژیمناستیک،مهدی و تمرین میدی
جالبه اونم هیچی نمیگه
بعد از اینکه کمکش کردی پشتک بزنه میخواستی پاشو 180 باز کنی
میگفتی پا باز زانو صاف پنجه کشیده
مهدی هم با خنده نگات میکرد
البته من سریع نجاتش میدم ولی کلا مربی جدی هستی
به منم رحم نمیکنی هربار که مجبورم میکنی اداتو دربیارم بعدش میخندی میگی مامان اصلا این حرکتو نمیخواد بزنی بیا حرکت بعدی
فامیل مربیتونم حسینی بود نه ایذه
وقتی بابات براش تعریف کرد کلی خندیده بود....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی