آبنبات
یبار تو یخچال یدونه آبنبات چوبی بود ....تو مهدی هردوتاتونم اصلا از آبنبات ،تحت هیچ شرایطی نمیگذرید حتی جنگ تن به تن.......
تو که آبنبات و آوردی منو بابا آماده باش شدیم .....طبق معمول التماس از تو و گرفتن مهدی که نیاد طرفت.....
اما تو یخورده ازش خوردی بعد دادیش مهدی.....مهدی هم یکم خورد پسش داد ......انقدر اینکارو کردید که تموم شد .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی