بدون عنوان
بعد از تعطیلات عید با خاله فهیمه رفتیم کتابخونه.......هفته قبل مدیر کتابخونه ازت درمورد کتابها پرسیده بود گفته بودی الان نمیتونم براتون بگم چون سروصدا داره.....
این دفعه یه نگاه به اینورو اونور کردی دیدی خلوته هفت خوان رستم و با صدای آروم براش خوندی....
اونم تا آخرش گوش کرد بعد بهت جایزه داد ...
گفتی :من با خالم کارت بازی میکنم و با مامانم شطرنج
اونم خندیدو گفت کارت بازی هم خوبه
یهنی آدم و لو میدی همچین که نگو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی