عليعلي، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

پسرم قند عسلم

بیمارستان

1391/12/27 15:32
نویسنده : مامان
278 بازدید
اشتراک گذاری

از 21/12 نا 24/12 تو بیمارستان بستری بودی اول گفتن پنومونی بعد برونشیلولیت

شب اول خیلی بیقراری میکردی بابا به زور خوابت کرد به سروصدا عادت نداشتی همش صدای

گریه بچه ها میومد ،یا صدای خدمه و دکترا همه بلند بلند حرف میزدن منم کلی حرص میخوردم

ولی از فرداش به سروصدا عادت کردی

بابا همش میومد بهت سر میزد ولی انگار ازش سیر نمیشدی همش بهونه بابارو میگرفتی میگفتی بابا

منم صدای ضبط شده بابارو تو گوشیم داشتم تنها چیزی که آرومت میکرد...............

تا میرفتم تو سالن تلفنی حرف بزنم برمیگشتم میدیدم نیستی و همه جا رو دنبالت میگشتم میدیدم

پرستارا بردنت خیلی بهت محبت داشتن برات آهنگ میذاشتن و ازت عکس مینداختن تو هم که کلا دل

شکوندن تو کارت نیست تا میومدن بغلت کنن خودتو پرت میکردی تو بغلشون

یه پرستار خیلی خوشگلم بود که عاشقت بود تو شیفت کاریش تو اون سه روز فقط با تو بازی میکرد

بقیه مامانا میگفتن تروخدا علی مرخص شه اینا یکم به بچه های ما برسن

اتاق خصوصی نداشت نگین نرمی استخون داشت شب آخر که رفت دسشویی استخونای کمرش تق تق

صدا دادو مو برداشت

امیر رضا سرما خورده بود

زهرا کوچولو 6 ماهش بود که سرما خورده بود اونم شب آخر از رو تخت افتاد با پشت سر رو سرامیکا

همون لحظه تمام پیشونیم سوخت و سر درد گرفتم

روز آخر اسهال شدی اولین سرمتم اون روز زدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان دخمل
28 اسفند 91 9:15
وای چرا علی جون مریض شده بود؟ الان خوب شده ایشالا؟ ایشالا همه بچه ها همیشه صحیح و سالم باشن سال نو هم پیشاپیش مبارک