بدون عنوان
دیروز با بابا و مهدی رفته بودید مسجد.....وقتی بابا داشته نماز میخونده یه بچه مهدی واز پشت بلند میکنه و میزنه زمین و گریه میندازه.....تو هم تا میبینی شیرجه میزنه رو پسره و میزنیش.....
گفتی داداشمو گریه انداخت حسابشو رسیدم......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی