بدون عنوان
امروز با بابا داشتیم دنبال شناسنامت میگشتیم
پیداش نمیکردیم اعصابمون خورد شده بود .
تصور کن دو ساعت داشتیم میگشتیم وواقعا کلافه
شده بودیم.......حالا تو تند تند حرف میزدی و نمیذاشتی
حواسمونو جمع کنیم .......
رفتی بالای تخت و میله بسکتبالتو با خودت کشون کشون
بردی بالا که پل درست کنی......که تعادلت رو از دست
دادی و با سر خوردی زمین،چند لحظه همه ساکت شدیم
که گفتی:مامان من زندم................
عادت داری کلا سوار فرمون ماشین میشی،بهت گفتم:
سوار نشو پات میشکنه،همون موقع پات گیر کرد به فرمون
با کلی تقلا درش آوردی و گفتی:مامان پام نشکست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی