پسر کو ندارد نشان از پدر
این پست و هم بزارم حیفه یادم میره
حدود نه ماه پیش بود رفتی تو دستشویی و درو رو خودت
قفل کردی و نمیتونستی بازش کنی........
منم به خاطر مهدی زیاد نمیتونستم کاری کنم
خانم قلعه ایی که کارای خونه رو میکرد هم خیلی تلاش کرد ......
تو هم خسته شده بودی و همش میگفتی کمکم کنید
مامان نجاتم بده ماااااااااااماااااااااااننننننننننننن
هرچی هم به بابات زنگ میزدم در دسترس نبود..........
یکدفعه در زدن دیدم باباته انگار دنیارو بهم دادن ..........
همون موقع که جنابعالی در دستشویی را روی خودتان قفل میکنی
پدر جانتان موبایلش را می اندازد در دستشویی...برای همین
در دسترس نبود.........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی