بدون عنوان
امروز تا فرصت میکردی دستای مهدی و میگرفتی
بلندش میکردی بعد وسطاش ولش میکردی
البته من تو اون مرحله ول کردن دستش مداخله میکردم
دیگه یک لحظه هم نمیشه تنهاتون گذاشت
وقتی مهدی گریه میکنه محکم دستمو میگیری و نمیذاری
برم پیشش،
موقع نماز خوندن هم شیرجه میزنی رو کول هرکی که نماز
بخونه تازه میگی بلند شو و کلی کیف میکنی
اگه کاری داشته باشیم و بخوایم از کنار مبل رد شیم میریم
خونه رو دور میزنیم چون یه دفعه میپری رو کول آدم
استخر هم که با بابات میری همین کارو میکنی ......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی