بدون عنوان
یه عروسک داری بهش میگی دادا
موقع غذا خوردن هم بهت میگم علی دادا گرسنشه؟سریع میری میاریش ،خلاصه خیلی دوسش
داری،دو روز پیش هم که لباسش غذایی شده بود من درش آوردم بردی انداختی تو ماشین لباسشویی
اگه تو خونه یه چیز جدید باشه تو 3ثانیه پیداش میکنی و میری سراغش
قراره بریم شمال اونجا کلی بهت خوش بگذره،چهارشنبه هم عروسی دختردایی مامانه که میدونم خوشت میاد
خلاصه از شنبه یه برنامه فشرده داریم تا آخر هفته،ایشالله سفر ایرانگردیمونم از هفته بعدش شروع میشه
و پسر گلم قراره همه شهرای ایرانو ببینه
همچین با احساس میگی بابا که نگو،یک کلمه میگی ولی انگار تمام احساساتتو میخوای تو اون کلمه بیان
کنی،ا
ز وقتی 6 ماهت شدو تونستی بچرخی عملا پوشک کردنت غیر ممکن شده،اصلا واینمیسی
کلا بدت میاد رو به پشت بخوابونمت،کوچیکتر که بودی وقتی به پهلو میخوابوندمت شدیدا اعتراض میکردی
جیگر من داری بزرگتر میشی،راه رفتنت بهتر شده،دوست داری از همه چیز بری بالا،