همسفر
دومین مسافرت مامان پسری و با هم رفتیم اول راه گفتی مامان شیر گاو میخوام،
گفتم باشه الان میخرم
گفتی نه بابا خریده تو یخچال همونو میخوام............
خلاصه رفتیم کلی خوراکی خریدیم
توراه همش به من خوراکی میدادی میگفتی مامان بخور
تازه باید تو سرعت 120 تا برات خوراکیاتم باز میکردم .......
همسفر خوبی هستی با هم حرف میزدیم و خوراکی میخوردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی