سيگار
رفته بوديم بهداشت ،واكسن مهدي و بزنيم يه ميز گذاشتن تو
راهرو كه بچه ها نقاشي بكشن و جايزه بگيرن،جايزشم يه بسته
6تايي مدادرنگي بود
ماه قبل يه نقاشي كشيده بودي و جايزه گرفته بودي
ايندفعه هم تا رفتيم سريع رفتي سر ميز،منم مهدي و بردم براي قدو وزن
موقعي كه ميخواستن واكسن داداش و بزنن اومدي منو كشيدي تو راهرو
كه اينا به من جايزه نميدن
از خانمه پرسيدم جريان چيه؟گفت هيچي موضوع نقاشي سيگاره
يه ربعه بهش ميگم سيگار بكش ميگه سيگار بده من نميكشم.....
يعني خانمه يه پا نابغه بود واسه خودش،تو فكر كرده بودي ميگه سيگار
واقعي بكش،هيچي ديگه دستتو گرفتم يه سيگار كشيدم گفتم ميگه
عكسشو بكش.......
نقاشيتو دادم دستت خودم رفتم پيش مهدي كه واكسنش تموم شده بود
دوباره اومدي پيشم كه چرا به من جايزه نميدن ايندفعه خانمي كه مسئول
جايزه ها بود چون دفعه قبل گرفته بودي بهت نميدادخلاصه انقدر رفتي تو
اتاقش ،كه اين يكي خانمه رفت و هرجور شده برات يكي گرفت.........
پشتكارت خوبه و اينكه براي رسيدن به هدفت تلاش كردي ......