عليعلي، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

پسرم قند عسلم

بدون عنوان

1395/12/11 15:51
نویسنده : مامان
93 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز رفتیم برات لباس بخریم...   بابا و مهدی رفتند جای پارک پیدا کنند......رفتیم یه لباسفروشی بچه گونه...... 

خیلی شلوغ بود تو هم از فرصت استفاده کردی و هرکاری دلت خواست انجام دادی.....

میرفتی تو قفسه های پشت کانتر ،برای خودت لباس برمیداشتی ،در اتاق پرو هارو بازوبسته میکردی ،بچه های آروم اونجارو فعال کرده بودی،من که خون خونمو میخورد.....

از همه بدتر داد میزدی علمدار سپهدار آقا امیدو نگه دار یا شعار راهپیمایی 22 بهمن و که با بابا عباس رفته بودید الله اکبر خامنه ایی رهبر

سه تا دختر کوچولو اونجا بودن که پشت سرت راه افتاده بودن و به دقت کارهاتو رصد میکردن

بعد از اینکه شلوارتو تو اتاق پرو عوض کردی درو که باز کردم سه تاشون که پشت سر هم وایساده بودن سرشونو خم کرده بودن تورو ببینن......

فقط خداروشکر تیپت یجوریه که تقریبا همه لباسا بهت میاد که به بابات رفتی .......لباس خریدن برات فقط همین حسن و داره وگرنه آدمو دیوووووونه میکنی دیووووونه......

حالا موقع حساب کردن دیدم کارت تو کیفم نیست 

تصور کن بعد از گذشتن از هفت خوان رستم،دیدم کارتم نیست که اونم کار مهدی بود.....بین خوراکی و کارت ،کارتو انتخاب میکنه و تحت هیچ شرایطی از خودش جدا نمیکنه.....

رفتیم کارتو از خان داداشت یا همون قربان بچه به قول تو گرفتیم و برگشتیم......

رفتی پشت کانتر و کارتو به فروشنده ندادی گفتی خودم باید بکشم.....

اونم کمکت کردو بالاخره تموم شد تموووووووم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)