عليعلي، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

پسرم قند عسلم

غروبهای مامان پسری

1396/6/20 23:09
نویسنده : مامان
225 بازدید
اشتراک گذاری

عصرها که هوا خنک تر و بهتره ،با هم میریم پیاده روی تا کتابخونه......

بعد از چیدن پازل ها و کتاب خوندن،میریم پارک روبروش که تازه ساختنش و خیلی پارک قشنگیه.. ....

یه دست شطرنج رو میز شطرنجش بازی میکنیم و بعد میری زمین بازی که تاب و سرسره داره......

بعدش زمین شن که هرم چرخون و قلاب و تاب بزرگ داره... 

امروز چندتا پسر هم سن وسالت داشتن فوتبال بازی میکردن ولی چون دوتاشون کوچیکتر بودن و سردرنمیاوردن از بازی،همش دعواشون میشد

رفتی بهشون گفتی بیاید وسطی..... که اوضاع بدتر شد همه وایمیسادن وسط،کسی نبود با توپ بزندشون......

من اومدم و با هم یار شدیم .......یهنی پشییییمووون شدم همچین که نگو... .

تورفتی سراغ قلاب و از این سو به اون سو میرفتی واسه خودت ....بچه ها دیگه منو ول نمیکردن هردفعه که میخواستم دربرم انقدر تروخدا خاله میگفتن که پشیمون میشدم تازه برای فردا هم ساعت 6 وقتشونو فیکس کردن...

موقع برگشتن بهت میگفتم زانوهام دیگه مال خودم نیست

تو : پس مال کیه مامان !!!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)