بدون عنوان
هر چیز جدید یا کار جدیدی و که میبینی خیلی روش دقت
میکنی و آدمو حسابی سوال پیچ میکنی منم که عاشق
سوال پرسیدنات هستم یجوری جواب میدم که چرا گفتنات
زود تموم نشه و بیشتر با پسر خوشگل شیرین زبونم صحبت
کنم .......یه باغچه کوچولو جلو اتاقمون عزیز جون بهت داده
یه بیل بزرگ گرفته بودی دستت و به من میگفتی بیل بزن
منم که نمیتونستم بهت گفتم آخه من بلد نیستم گفتی
این بیله،باید پاتو بزاری روش فشار بدی و........وقتی تئوریش
تموم شد عملی هم نشون دادی با کل جزئیاتش ...........
سرسری از روی هیچ مسئله ایی رد نمیشی واگه ازت بخوام
توضیح بدی کامل و با جزئیاتش توضیح میدی
شبا که دیگه نمیتونیم بریم تو باغ با هم شطرنج بازی میکنیم
یه شطرنج چوبی بزرگ قدیمی داریم که خیلی دوسش داری
حدود 25 سال پیش یکی از دوستای باباعباس از روسیه برای
دایی سعید سوغاتی آورد با اینکه هر روزو همیشه بازی میکردیم
تقریبا سالم مونده ،چیدن مهرهارو یاد گرفتی و حرکت سربازو بلدی
بعد با مهره ها بازی میکنی و ........
امروز صبح که بیدار شدی با اخم به منو بابا گفتی خورشید خانوم
اومده بلند شید غذا آماده کنید ....بعد با بابا رفتی نون خریدی
ظهر هم که عزیز جون میخواست استراحت کنه بهش گفتی الان
که روزه،شبا موقع خوابه بلند شو ............