پشتک
رفته بودیم پلیس +10،کل دفترشونو زیرورو کردی همه اتاقا میرفتی اونم بدو بدو،بعد رو موزائیکا دستتو میذاشتی میخواستی پشتک بزنی صندلی پلاستیکی از زیر پای خانومه کشیدی بری تو حیاط گذاشتی پیش درخت انگورو ازش رفتی بالا منو بابا سعی میکردیم بدون سروصدا کنترلت کنیم ولی اصلا نمیشد بخدا یکی از خانومای اونجا به بابات گفت خیلی پسرت شلوغه ولی جوونایی که اونجا بودن از اینهمه جنب و جوش خوششون اومده بود و تشویقت میکردن ولی پیششون نمیموندی برای تحقق اهدافت تلاش میکردی ...
نویسنده :
مامان
12:40