بدون عنوان
امروز صبح عزیز جونو خاله رفتند تهران،بابا و باباحاجی و مامان بزرگا اومدند........خیلی خوشحال هستی بابابرات مسواک برقی خرید و الانم رفتید بیرون بستنی بزرگا بخوری میگی از اون بستنی بزرگا گندها میخوام..بابا هم با اینکه خیلی خسته بود بردت...... دیروز کیک خریدید اومدی پیشم میگی:داداش مهدی بیا بیرون کیک بخوریم جند روز پیشم بقیه لیوان شیرتو دادی بهم گفتی:بخور مهدی بزرگ بشه ازت پرسیدم کادو چی میخوای وقتی داداشی دنیا اومد برات بخره ،ناراحت شدی با اخم گفتی من بزرگترم من برای اون کادو میگیرم ........
نویسنده :
مامان
17:23